English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8061 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
distractor U گزینه نادرست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
selection switch U گزینه
selector switch U گزینه
choice U گزینه
variant U گزینه
switch U گزینه
choices U گزینه
choicest U گزینه
choicer U گزینه
options U گزینه
option U گزینه
switched U گزینه
switches U گزینه
microswitch U ریز گزینه
logic switch U گزینه منطقی
light switch U گزینه نوری
n way switch U گزینه N راهی
switchboard U صفحه گزینه
switch indicator U گزینه نما
cross bar switch U گزینه شطرنجی
barrel switch U گزینه بشکهای
alteration switch U گزینه دگرگونی
forced choice U گزینه- بایست
switchboards U صفحه گزینه
non switched line U خط گزینه نشده
program switch U گزینه برنامه
stepping switch U گزینه پلهای
switched line U خط گزینه شده
selection switch U گزینه انتخاب
rotary switch U گزینه چرخشی
toggle switch U گزینه ضامنی
switch U گزینه راه گزین
switched U گزینه راه گزین
switches U گزینه راه گزین
software switch U گزینه نرم افزاری
on off switch U گزینه قطع و وصل
selector switch U گزینه انتخاب کننده
programmed switch U گزینه برنامه ریزی شده
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
imprecise U نادرست
amiss U نادرست
inaccurate U نادرست
erroneous U نادرست
in error <adj.> U نادرست
infirmly U نادرست
out of order U نادرست
spurious U نادرست
out of trim U نادرست
phony U نادرست
inconsequent U نادرست
inconsecutive U نادرست
false code U کد نادرست
crooked U نادرست
wrongful U نادرست
sinister U کج نادرست
trumped-up U نادرست
trumped up U نادرست
phonies U نادرست
phoneys U نادرست
phoney U نادرست
unfairly U نادرست
unfair U نادرست
out of a U نادرست
inexact U نادرست
unsafe U نادرست
dishonest U نادرست
false U نادرست
fouls U نادرست
false <adj.> U نادرست
foulest U نادرست
foul U نادرست
fouled U نادرست
fouler U نادرست
impure U نادرست
unsound U ناخوش نادرست
paralogism U قیاس نادرست
error U عقیده نادرست
inaccurately U بطور نادرست
improper U نامناسب نادرست
mistranslation U ترجمه نادرست
heterography U املای نادرست
misinformation U خبر نادرست
foul bill of lading U بارنامه نادرست
chucked U پرتاب نادرست
wrongfully U بطور نادرست
false code U رمز نادرست
inexactly U بطور نادرست
fallacy of composition U تعمیم نادرست
jackleg U ناشی نادرست
by indirection U با وسائل نادرست
miscue U ضربه نادرست
mispronounciation U تلفظ نادرست
missatement U گفته نادرست
errors U عقیده نادرست
wrong answers U پاسخهای نادرست
foul play U کار نادرست
vicious U بدطینت نادرست
chucks U پرتاب نادرست
chuck U پرتاب نادرست
mispronunciations U تلفظ نادرست
mispronunciation U تلفظ نادرست
misconstructions U تفسیر نادرست
misconstructions U تعبیر نادرست
misconstruction U تفسیر نادرست
misconstruction U تعبیر نادرست
inaccurate U نادرست یا غلط
wrong information U اطلاعات نادرست
untrue U نادرست خائن
false information U خبر نادرست
false U ساختگی نادرست
false information U اطلاعات نادرست
incorrect U نادرست یا به همراه خطا
true false questions U پرسشهای درست- نادرست
unfair trade practice U اعمال تجاری نادرست
lies U سخن نادرست گفتن
off base <idiom> U غیر دقیق ،نادرست
suggestio falsi U افهار و اعلام نادرست
lie U سخن نادرست گفتن
wild cat U بی اعتبار بی پشتوانه نادرست
prismatic spectacles U عینک نادرست نما
mininformation U اطلاع یا خبر نادرست
paralpgize U قیاس نادرست ساختن
lied U سخن نادرست گفتن
misallocation of resources U تخصیص نادرست منابع
sigmatism U تلفظ نادرست حرف " س "
malfunctions U نادرست عمل کردن
foozle U بدساختن ضربت نادرست
malfunction U نادرست عمل کردن
malfunctioned U نادرست عمل کردن
false start U اغاز نادرست خطا در شروع
false starts U اغاز نادرست خطا در شروع
wide of the mark <idiom> U از هدف به دور بردن ،نادرست
paralogist U کسیکه قیاس نادرست میسازد
an i calculation U حساب نادرست یا غیر دقیق
ungrammatical U مخالف ایین دستور نادرست
mal U خطا نادرست و متقلبانه را می رساند
skews U میزان کردن چیزی به صورت نادرست
boolean operation U یکی از دو مقدار ممکن درست یا نادرست
skewing U میزان کردن چیزی به صورت نادرست
logical U معادل وضعیت منط قی نادرست یا صفر
skew U میزان کردن چیزی به صورت نادرست
contamination U ذخیره کردن اطلاعات در جای نادرست در حافظه
zero U 1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
out of square U خارج از چهار گوش بطور نامنظم یا نادرست
zeros U 1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
ambiguities U خطای ناشی از انتخاب نادرست داده مبهم
Everybody condemned his foolish behaviour . U همه رفتار نادرست اورا محکوم کردند
zeroes U 1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
ambiguity U خطای ناشی از انتخاب نادرست داده مبهم
grammatical error U استفاده نادرست از قواعد زمان برنامه نویسی کامپیوتر
semantics U خطای ناشی از استفاده از نشانه نادرست در یک دستور برنامه
grafts U پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
grafted U پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
graft U پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
hazard U خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
logical U خطا در طراحی برنامه که باعث جهش یا عملیات نادرست شود
hazarding U خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazards U خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
mis- U پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
debounce U جلوگیری از محسوس بسته شدنهای نادرست یا جعلی یک کلید یا سوئیچ
hazarded U خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
mis U پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
fraud U دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
frauds U دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
denials U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد
denial U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد
NOR function = U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند
components U خطای ناشی از یک وسیله مشکل دار ونه برنامه نویس نادرست
component U خطای ناشی از یک وسیله مشکل دار ونه برنامه نویس نادرست
cancels U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancelling U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancel U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
neither nor function U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگر ورودی درست باشد
boolean operation U کلمه دودویی که در آن هر بیت نشان دهنده درست یا نادرست است با استفاده از اعداد 0 و 1
fallacy of composition U استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است
palettes U تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها
burn out U گرمای زیادی یا استفاده نادرست که باعث میشود یک مدار الکترونیک یا وسیله متوقف شود
palette U تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها
NOT function U تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود
negative U سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
negatives U سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
boolean algebra U قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
gap U سیگنال توجه به علت مکان دهی نادرست نوک خواندن / نوشتن در رسانه ذخیره سازی
gaps U سیگنال توجه به علت مکان دهی نادرست نوک خواندن / نوشتن در رسانه ذخیره سازی
algebra U ساده کردن و تغییر دادن توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست ایجاد شده اند
aliasing U اثرات بصری نامطلوب تصاویرتولید شده کامپیوتری درنتیجه استفاده از روشهای نادرست نمونه برداری staircasing
step by step switch U گزینه گام به گام
logic U یکی از دو سطح ممکن مدار دیجیتال . سطح ها به صورت 1 و 0 هستند یا درست و نادرست
bomb U یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombs U یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombed U یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombed out U یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
checks U سخت افزار یا نرم افزاری که نشانی میدهد متن ارسالی نادرست است و خطا ردی داده است
checked U سخت افزار یا نرم افزاری که نشانی میدهد متن ارسالی نادرست است و خطا ردی داده است
spacer U امکانی در سیستم کلمه پرداز برای جلوگیری از فاصله دار شدن کلمات یا جدا شدن در محل نادرست
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1معنی‌‌‌‌‌‌کلمه‌ی‌عشرت
1nonconversation
3معنی کلمه retraction چیست؟
1See further down for the mixture choiceمعنی جمله؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com